فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

دخترم فاطمه

خاطرات

چند هفته ای هست که یک دوره بازیهای مختلف میریم.  تو این دوره ها شما از رنگ بازی و بازی های حرکتی خیلی خوشت میاد . روز رنگ بازی وقتی اومدم با یک صحنه جالب برخورد کردم که این بود  ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ البته تو فکرش بمونید تا عکسش را بذارم اونروز هم بازی با برگ و آب بود خیلی بهت خوش گدشت . یک روز هم با هم رفتیم تو پارک و یک عالمه برگ جمع کردیم اخه میخواستی بچسبونی روی کاغذ. قرار گذاشتیم با هم جمعه بریم کوهنوردی ولی خوشبختانه باران رحمت خدا داشت می بارید و به جای کوه هر دو تایی رفتیم تو پارک و حسابی دویدیم .خیلی خوب بود . شما از پارک یک ابخوری خیلی کوچولو برای خودت خریدی که همش با همون آب میخوری . البته شال گردنت هم گم شد ...
28 دی 1393

شب یلدا

فصل پاییز تموم شد و شب یلدا از راه رسید . چقدر روزها زود میگذره و چقدر شما زود بزرگ میشی . شب یلدا به خاطر هم زمان بودن با ایام رحلت پیامبر کاری نکردیم . به نظرم قشنگی شب یلدا به دور هم بودنش هست به خاطر همین چند روز بعد یک سفره انداختیم و برای خودمون جشن گرفتیم . که عکساشو میذارم. اون شب خیلی خوش گذشت .فال حافظ هم گرفتیم و حسابی خندیدیم.  ...
28 دی 1393

بدون عنوان

از روزی که به مدرسه رفتی تا الان 4 ماه گدشته و دختر مامانی یک عالمه سواد دار شده . تا حالا دو تا دفتر مشق تموم کرده و دو بار هم امتحان داده . اولین کارنامش را هم گرفته . ولی نشد از کارنامه عکس بگیرم. هر روز سریع مشقاشو مینویسه و بعد با هم میریم بیروم. اوایل یکم تا دوست پیدا کردی اذیت شدی ولی حالا دوستای خوبی داری که باهاشون بازی میکنی . معلم مهربونت خانم میر حسینی هم خیلی از پیشرفتت راضی هست . یریک فرصت مناسب عکس دفتر مشقت و کارنامت را میذارم. هر شنبه پول توجیبی میگیری تا از بابای مدرسه برای خودت خوراکی بخری . اکثر روزها پولت را میدی دو تا پفیلا میخری . بعضی وقتا هم یکیشو برای من میاری. دختر نازم از بس مهربونه. جدیدا یاد گرفتی پولت را تو ...
28 دی 1393
1